مدیریت عملکرد بر اساس الگوی پروفسور میرسپاسی (چگونه عملکرد فرد، تیم و سازمان را با هم بسنجیم؟)

قسمت اول: کلیات مدیریت عملکرد:

تعریف مدیریت عملکرد:

مدیریت عملکرد، یک فرآیند منظم و مبتنی بر اطلاعات است که کمک می‌کند مدیران بتوانند کارکنان را در مسیر تحقق اهداف و اجرای برنامه‌ها و ایفای مطلوب ماموریت‌ها، مدیریت کنند. همچنین، مدیریت عملکرد، در مهفوم جدید خود، حرفه‌ای است که به مدیران و سرپرستان کمک می‌‌کند تا پس از هدف‌گذاری و برنامه‌ریزی در مورد رفتار و عملکرد کارکنانشان به ارزیابی میزان و کیفیت اجرای برنامه‌ها و تحقق اهداف در پایان دوره بپردازند و از طریق ریشه‌یابی و تحلیل رفتارها و عملکردهای رضایت‌بخش و مطلوب یا غیر رضایت‌بخش و نامطلوب و با کمک بکارگیری مستمر این چرخه، زمینه را برای بهبود عملکرد و ارتقا رفتار کارکنان فراهم کند.

در فرآیند مدیریت عملکرد از چرخه زیر استفاده می گردد:

هدف‌گذاری و برنامه‌ریزی عملکرد:

در این مرحله، اهداف و انتظارات، استانداردها، رفتارها و ارزش‌ها و هرچه باید توسط کارمند انجام یا رعایت شود مورد گفتگوی اقناعی قرار می‌گیرد.

توجه: اهداف و انتظاراتی که در این مرحله طرح و در مورد آنها توافق می‌شود باید از اهداف سازمان ریشه گرفته باشد و به تحقق همین اهداف مربوط و مرتبط باشد.

نظارت مستمر و مربی گری:

در این مرحله، مدیر و سرپرست بر کم و کیف کار کارمند نظارت می‌کند، او را راهنمایی و تشویق می‌کند، او را از انحرافات یا مغایرت‌های رفتاری عملکردش در مقایسه با اهداف مطلع می‌کند.

مربی‌گری یک تجربه و رابطه یک به یک و شخصی است که طی آن، مدیر در نقش مربی به کارمندانش کمک می‌کند تا عملکردشان را بهبود دهند و برای تغییرات مسیر شغلی خود آماده شوند.

ارزیابی عملکرد و ارایه بازخورد:

در این مرحله مدیر و سرپرست، رفتار و عملکرد کارکنان را در مقایسه با آنچه توافق و در مورد آن هدف‌گذاری شده بود ارزیابی کرده و کارکنان را از نظر عملکرد رتبه‌بندی‌ می‌کند.

تحلیل و مرور عملکرد:

مدیر پس از انجام ارزیابی‌های لازم باید در جلسه ای رو در رو به مرور و تحلیل و بازنگری عملکرد بپردازد و مشترکا تصمیماتی در خصوص بهبود بگیرند.

قسمت دوم: چگونه عملکرد فرد، تیم و سازمان را با هم بسنجیم؟

براساس مطالعات و تجربه استاد میرسپاسی، در فلسفه مدیریت عملکرد، طرحی سه بعدی به صورت نمودار زیر را توصیه می‌شود:

همانگونه که در نمودارملاحظه می شود،

روی محور  X ها: ارزیابی با در نظر گرفتن سه ویژگی: مشخصات درونداد (Inputs) ، فرایند(نحوه انجام کار) (Throughputs) و برونداد (Outputs)

روی محور Y ها: فرد، گروه یا واحد سازمانی و سازمان، و بلاخره

روی محور Zها: نوع شغل که معرف رده‌ی سازمانی نیز هست، در نظر گرفته شده که جمعا 9 متغییر را مطرح می‌کند.

نظر به این که در هر سازمان به تناسب نوع کار و تکنولوژی و بالاخره شرایط هر یک از این عوامل اهمیت نسبی متغیرها متفاوت است، برای هر یک از این عوامل می‌توان ضریب اهمیت خاص متناسب با سازمان را از طریق انجام کارشناسی‌های لازم در نظر گرفت و مثلا با فرمول ساده‌ایی به شرح زیر برای تک تک افراد سازمان یک نمره ارزیابی محاسبه کرد.

P= (a1I1+B1T1+y1O1) +(a2I2+B2T2+y2 O 2)+(a3I3+B3T3+y3 O 3)

لازم به ذکر است که اگر برای اندازه گیری هر یک از متغیر های ذکر شده، حداقل در شروع کار، معیار معتبری نتوان تعریف کرد، در این صورت می‌توان موقتا از منظور کرد آن‌ها صرف نظر کرد، ولی در نظر گرفتن نتیجه‌ی کار گروه و سازمان ضروری است.

یادآور می شود که در مورد هر سه متغیر فرد، گروه و سازمان، در نظر گرفتن چرخه‌ی مدیریت عملکرد ضروری است و در غیر این صورت نمی‌توان آن را مدیریت عملکرد نامید.